بارون وسط مرداد

محمد حسین اربابی

بارون وسط مرداد

محمد حسین اربابی

دختر رعیت محمود اعتماد زاده

رمان دختر رعیت اولین رمان اعتماد زاده است.این رمان در سال 1331 منتشر شد.در این مجال نگاهی کوتاه به این رمان و روند طی شده در آن خواهیم پرداخت. 

 به طور کلی رمان ها و داستان هایی که واقعیت های  تاریخی خارج ار دنیای داستانی  در بستر آن وجود دارند به دو دسته تقسیم می شوند. دسته اول داستان هایی هستند که وقایع تاریخی دست مایه ای برای روایت یک داستان می شوند در این دسته نویسنده الزامی به وفادار ماندن به بستر تاریخی ای که آن را روایت می کند ندارد.برای مثال مارکز از یک واقعه ی تاریخی که در آن طی یک برخورد قطار 56 نفر کشته می شوند داستانی می سازد که در آن 560 نفر کشته می شوند.

که بعد ها با محبوبیت پیدا کردن این داستان و مارکز، واقعیت بیرونی را تحت تاثیر قرار می دهد و در بعضی از منابع تاریخی کشورش تعداد کشته شدگان این واقعه را از 56 به 560 تغییر می دهند.

امادر دسته ی دیگر داستان وسیله ای برای روایت یک سیر تاریخی یا واقعیت تاریخی می شود. در این دسته از داستان ها، نویسنده به واقعیت بیرونی وفادار می ماند و صرفا جلوه ی داستانی و به اصطلاح رنگ و لعاب به آن می بخشد. و به پرداخت از زوایای مختلف و ریز بینی در آین وقایع
می پردازد.

رمان دختر رعیت از دسته ی دوم این داستان هاست. در رمان دختر رعیت به آذین سعی بر این دارد که به بهانه روایت زندگی دختری به نام صغری که کلفت خانه ی اربابی ست شرایط اجتماعی حاکم و سیر تحولات سیاسی آن روزگار کشور به ویژه رشت را روایت کند. داستان با احمد گل آغاز می شود. احمد گل رعیتی دهاتی ست و بر روی زمین های خانی کار می کندو سهمی به اندازه ی گذران روزگار می گیردو باقی را به ارباب تحویل می دهد و هر روز گرسنه و فقیر تر از دیروز می شود.همسرش تسلیم مرگ شده است و از او دو دختر به نام های خدیجه و صغری به یادگار مانده است.خدیجه  کلفت خانه ی ارباب(حاج ابراهیم) در رشت شده است.تنها مونس و هم دم او طفل(5-6 ساله) بی اندازه شبیه به مادر یعنی صغری ست که اورا هم دست ارباب از او جدا می کندو به خانه ی برادر ارباب(حاج احمد) که خود ارباب است می فرستد.در طی روایت این زندگی پرفرازو نشیب به آذین وقایع رشت را روایت می کند. در روسیه انقلاب به پیروزی رسیده است . نهضت جنگلی ها تشکیل شده است.انگلیس روسیه و امریکا خواهان سهم از ایران هستند.دولت احمد شاه درمانده است.سرمایه داری بیداد می کند.حاج ابراهیم در این گیرو دار با زد و بند هایی که به قشون روس در جهت تهیه آذوقه می کند ثروتش دوچندان می شود.صغری و خانه ی ارباب تحت تاثیر رفت و آمد های قشون دولتی جنگلی قزاق و انگلیسی ست. گاه جنگلی ها و انقلابیون حاکم رشت می شوند. گاه انگلیسی ها گاه دولتی ها. احمد گل به جنگلی ها پیوسته.مهدی پسر بزرگ حاج ابراهیم به هر طریقی خواهان تصاحب صغری برای ارضای خود است.صغری قربانی می شود.میرزا اشتباه می کند.همه چیز را می بازد انقلابیون شکست می خورند .سرمایه داران به جهت باد تغییر می کنند.این ها تحولاتی ست که در طول رمان به آذین سعی بر این دارد که باهم پیش ببرد. در اغلب اوقات نیز از عهده ی آن بر می آید. اما گاهی روایت داستان صرفا روایت تاریخ می شود که به رمان لطمه می زند . اما این گونه ی روایت خیلی اتفاق نمی افتد و در اکثر مواقع به آذین به خوبی از پس در کنار هم قرار دادن همه ی این ها با زمینه ی یک رمان بر می آید. از دیگر مطالب جالب دراین رمان به کار گیری نوعی زبان خاص است .اگر چه تمام روایت فارسی انجام می شود و جز معدودی شعر و چند کلمه دیکر کلمات گیلکی در داستان نمی بینیم اما لحن و چینش کلمات کاملا گیلکی ست که این هم یکی از جذابیت های این رمان است که با وجود فارسی بودن آن چینش گویش گیلکی در آن رعایت شده است.در کل به نظر می رسد رمان رعیت جز رمان های موفق فارسی باشد که با تمام تعلقات سیاسی و فکری ای که نویسنده اش دارد کمتر در آن دخالت می کند .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد