بارون وسط مرداد

محمد حسین اربابی

بارون وسط مرداد

محمد حسین اربابی

((غروبِ طلوع))

                               ((غروبِ طلوع))

صندلی خالیت را کنار پنجره غروب دلم دیدم

خواستم نقاشی اش کنم اما

کلمات نا رفیقی کردند

ادامه مطلب ...

((بگذراز دیروز))

بگذر از دیروز امروز هست

پایمان بر پله فرداهاست

چشم از دیوار بردار ،مقصد ما پشت این دیوار

 در سرزمین افق منتظر ماست

ادامه مطلب ...

درد بی درمان....

 

 

 

 افسوس در این دیار خفتگان که بیداری را از پای نشانده اند بیدارم!!  نقشی از خفتگی به چهره سپرده ام و دل را زنده اسیر کرده ام،

ادامه مطلب ...