بارون وسط مرداد

محمد حسین اربابی

بارون وسط مرداد

محمد حسین اربابی

کاندید(ساده دل) اثر والتر فرانسوا ماری آروئه دو

کاندید نوشته ی ولتر در سال1759  میلادی برای اولین بار منتشر شد.(ترجمه رضا مرادی اسپیلی)این اثر یکی از محبوب ترین آثار کلاسیک در اروپاست . قبل از ورود به بحث محتوی و نوع تفکر قالب بر این اثر نگاهی کوتاه به خشت بندی این اثر می اندازیم.

کاندید نوشته ی ولتر در سال1759  میلادی برای اولین بار منتشر شد.(ترجمه رضا مرادی اسپیلی)این اثر یکی از محبوب ترین آثار کلاسیک در اروپاست . قبل از ورود به بحث محتوا و نوع تفکر قالب بر این اثر نگاهی کوتاه به خشت بندی این اثر می اندازیم. همان طور که از سال انتشار این اثر پیداست خواننده نباید انتظار ساختاری مدرن چه در قالب روایت و چه در نثر(هرچند که ترجمه به فارسی انجام گرفته) را داشته باشد. در همان سطر های اول مخاطب کتاب خوان به راحتی متوجه این موضوع می شود که با روایتی قصه گونه رو به روست نه روایتی بعد بندی شده و جزیی نگر. اما در همین نوع روایت هم در پاره از مواقع نویسنده از حالت روایت تک بعدی قصه وار خارج وبه دنیای داستانی نزدیک می شود که با توجه به برهه ی زمانی نگارش این اثر ایرادی از این جبهه به آن وارد نیست.روایت روندی سریع و پرش گونه دارد و صرفا روایت می کند و می گذرد درست همان ماهیت قصه.در بعض از مواقع هزارو یک شب را برای ما یاد آوری می کند(زیر بنای قصه و حتی داستان پردازی زبان پارسی).در این جا قرار دادی برای ادامه این سخن با هم می بندیم ک اگر درادامه از این اثر داستان یاد کردیم به معنای قالب امروزی آن نیست و صرفا برای راحت تر سخن گفتن ماست.این داستان با معرفی کوتاه از موقعیت و اشخاص و حال و هوای قصه شروع می شود. در همان خط های ابتدایی داستان حوادث آغاز می شوند و مخاطب زمان زیادی برای رسیدن به ماجرا جویی صرف نمی کند.همان گونه که در بالا یاد کردیم رخداد های زیادی در این اثر روی می دهد که زنجیر وار و به سرعت می گذرد که از جنبه ای با توجه به فلسفه ی حاکم بر نویسنده، خود او هم اراده ای برای ورود و ریز بینی به این وقایع ندارد و کلیت این رخدادها و توالی آنها و نتایج حاصل از آنها و تاثیر گذاری بر سلسه رخداد های بعدی ست که مد نظر ولتر است. پس تا اینجا به صورت کلی دریافتیم که با چیدمانی پیچیده و مهندسی شده طرف نیستیم که این خود به جنبه ای از پذیرش این اثر تبدیل شده است.ساختاری ساده، روایت قصه گو و وقایعی متعدد و سلسه وار. از طرفی همواره اسرار می شود که آثار با توجه به برهه ی تاریخی خلق آن مورد بررسی قرار گیرد نه با امروز. اما باید گفت هرچند که با معیار های امروزی داستان نزدیکی زیادی ندارد اما کششی مطلوب برای مخاطب عام و حتی مخاطب سخت گیر ایجاد میکند. پس در کل باید این نکته را بپذیریم که در این اثر بیشتر با قصه طرف هستیم تا داستان به معنای امروزی.

کمی از این جنبه به سوی جنبه ی دیگر این اثر حرکت کنیم یعنی جنبه ی محتوا و در واقع حرف این اثر.به عقیده ی بنده ولتر نویسنده ایست جبر اندیش نه به معنای مطلق آن البته در اینجا قصد بررسی تفکران و اندیشه های فلسفی نویسنده را نداریم و صرفا به این اثر می پردازیم. آنچه در پایان این خوانش پرکشش و وقصه وار مخاطب را دست گیر می شود جبریست که انسان در آن قرار گرفته است اما این جبر همان طور گفته شد جبر مطلق نیست. در این داستان دایره ای از اختیار ترسیم شده که به یک دایره ای بزرگ تر به نام جبر محاط است. انسان مختار در دایره ای از جبر قرار دارد. نویسنده تفکرات فلسفی خود را بی پرده بیان می کند.همان طور که در بحث ابتدایی گفته شد این داستان سلسله ای از رخداد های گوناگون است که زنجیر وار برهم اثر می کنند و رابطه علی و معلول دایم در حال تکرار است.اما این رخداد ها با تیزهوشی نویسنده در بستری از طنز رخ می دهد طنزی که مخاطب اثر آن را درک می کند نه شخصیت های آن.کاندید شخصیت محوری این اثر اسم را هم از این تفکر نویسنده اش  وام می گیرد. ما همان معنای امروزی کاندید را هم برداشت کنیم این شخصیت داوطلبانه به مصاف این حوادث می رود هرچند که بسیاری از این رحداد ها از اختبار او خارج است و به دالان های حوادث هل داده می شود(جنبه ی جبر) اما او در برهه هایی از حرکت خود با اختیار حرکت می کند(ترک آرمان شهر) دنیایی که در این اثر ترسیم شده ارزشی برای انسان قایل نیست و نویسنده سیاهی حاکم بر زندگی اجتماعی نژاد های مختلف از شرق تا غرب را یک کاسه می کند تا نشان دهد همه به یک سو حرکت می کنند با بهانه های مختلف یکی به بهانه ی دین یکی به بهانه ی حکومت که انتهای همه ی آنها تشنگی غلبه بر دیگری و همان قدرت طلبی ست.درست همین جاست که طنز تلخ این اثر جایگاهش را نشان می دهد.(اعدام به بهانه مرتد بودن برای دفع بلای زلزله) اما در این دنیای سیاه آرمان شهر الدرادو نیز وجود دارد همان شهری که در تفکرات مختلف نهایت خواسته ی بشریست و یک رویای وعده داده شده در ادیان مختلف. انسان(کاندید) این شهر گمشده را میابد اما به اختیار خود برای یافتن معشوقه اش(کونه گند) آنجا را ترک می کند.(ترک بهشت عدن و سقوط به این دنیا) این همان تفکریست که قالب ادیان و فلسفه ها آن را به نوعی بیان می کنند که همان استناد به مختار بودن انسان دارد.اما در پایان داستان وقتی همه به این نتیجه می رسند که تنها باید حرکت کرد آن جنبه جبر خودنمایی می کند.  همه تسلیم آن می شوند. در طول این داستان همانطور که انتظار می رود هیچ ماجراجویی در مسیر شخصیت ها به وجود نمی آید و و نویسنده کلاسیک ما مانند دیگر هم ردیفان خود دست به شخصیت های محبوب خود نمیزند.کاندید بی گزند از تمامی اتفاقات جان سالم به در  می برد.تمامی کسانی که به نوعی در داستان کشته می شوند به ابتدایی ترین شکل بازگردانده می شوند و بسیاری از این دست اتفاقات در داستان رخ می دهد.کاندید هم مثل ریشه ی کلامش( به گفته ی مترجم) مرد سفید قصه ی ماست. اما با تمام بلندی و کاستی ها، این اثر، اثری دوست داشتنی و خواندنی ست و نشان از افق باز پیش روی نویسنده ی آن است که با نگاهی طنز و آلوده به تلخی به وقایعی نظر می کند که بسیاری از ما با آن آشنا هستیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد